جدول جو
جدول جو

معنی لک درایی - جستجوی لغت در جدول جو

لک درایی(لَ دَ)
رجوع به لک درائی شود
لغت نامه دهخدا
لک درایی
بیهوده گویی هرزه درایی
تصویری از لک درایی
تصویر لک درایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لک درا
تصویر لک درا
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو برای مثال گفت ریمن مرد خام لک درای / پیش آن فرتوت پیر ژاژخای (لبیبی - لغتنامه - لک درای)
فرهنگ فارسی عمید
(لَ دَ)
لک درایی. ژاژخایی. هرزه درایی. یاوه سرایی. هرزه لایی. خام درایی. بیهوده گویی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
لک دراینده. بیهوده گوی. هرزه درای. ژاژخای. یاوه سرای. هرزه لای. خام درای. هرزه سرای. هذیان گوی:
گفت ریمن مرد خام لک درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای.
لبیبی
لغت نامه دهخدا
هرزه درای بیهوده گوی: گفت ریمن مرد خام لک درای پیش آن فرتوت مرد ژاژخای. (لبیبی. لفااق. 285)
فرهنگ لغت هوشیار
حالتی از نشستنکه براساس آن پاها بر روی زمین دراز شود
فرهنگ گویش مازندرانی